چکیده: جاناتان لیوینگستون، یک مرغ دریایی است، اما نه مثل همه مرغ های دریایی که فقط به فکر خوردن و خوابیدن و گذراندن زمان هستند و زندگی خود را در همین خلاصه می کنند. مرغ های دریایی پرواز را واسطه ای برای پیدا کردن غذا تلقی می کنند. اما جاناتان نگاه دیگری به پرواز دارد. او معنای اصلی پرواز را درک کرده و از پرواز بر فراز آسمان ها لذت می برد.
جاناتان دوست دارد آنچه را که از پرواز و زیبایی های آن آموخته، به همنوعانش نیز بیاموزد، اما آنها این رفتار جاناتان را زیر پا نهادن اصالت و سنت مرغان دریایی، بی مسئولیتی و ننگ می دانند و او را از جمع خود می رانند. جاناتان باور نمی کند: «بی مسئولیتی؟ برادران من! چه کسی مسئول تر از آن مرغ دریایی است که به دنبال مفهوم و هدف عالی زندگی است و آن را یافته؟ هزاران سال است که در تکاپوی یافتن ماهی بوده ایم. ولی حالا دلیلی برای زندگی، برای آموختن، برای کشف و برای آزاد بودن داریم!»
ولی آنها حرف های جاناتان را نمی پذیرند، آنها به زندگی ساده و به دور از تغییر خود خو گرفته اند و حاضر نیستند سر از دنیای حقیری که تمام زندگیشان را پرکرده بیرون آورند. جاناتان محکوم به انزوا و زندگی در صخره های دوردست می شود. اما به راستی جاناتان تنها مانده است یا مرغانی که او را راندند؟ ...
جاناتان مرغ دریایی رمانی کوتاه ولی بسیار پرمعنا و خواندنی اثر ریچارد باخ، خلبان و نویسنده آمریکایی است که در سال 1970 منتشر شد و اکنون بیش از چهل سال است که میلیون ها خواننده را محسور زیبایی های خود کرده است.
جاناتان مرغ دریایی، در ابتدا داستانی ساده از ماجرای مرغی دریایی به نظر می رسد که با سایر همنوعانش متفاوت بوده و عاشق پرواز کردن است. ولی این کتاب داستان زندگی همه انسان هاست. انسان هایی که زندگی خود را محدود به قوانین و چهارچوب هایی خاص می دانند و هیچ برون رفتی از آن متصور نیستند. اما جاناتان به ما چگونه پریدن و دل کندن را می آموزد. به ما می آموزد که باید به دنبال درک معنای حقیقی زندگی خود باشیم و از قدم برداشتن در مسیر آن، حتی اگر انگشت نمای دیگران شویم؛ بیمی نداشته باشیم.
من به این کتاب از یک تا ده نمره ی 8 را می دهم.
✰✰✰✰✰✰✰✰✰✰
ریچارد باخ، نویسنده رمان جاناتان مرغ دریایی
- ۳ نظر
- ۲۲ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۵۰
- ۱۳۰۱ نمایش