چکیده: در زمان معتصم، خلیفه ی عباسی، یکی از غلامان وخدمتگزاران وفادار او به مقام امیری منصوب شده بود.
یک روز امیر برای کار مهمی به پانصد دینار پول لازم داشت تا از کسی قرض کند و پس از چهار ماه که دستش باز شود پول را برگرداند. برای همین کار با وکیل خود مشورت کرد. وکیل، مردی کاسب که رفت و آمد با امیران برای او منفعت زیادی داشت را برای این کار انتخاب کرد. مرد کاسب به دستور امیر پیش او رفت. امیر پس از مهمانی مفصل و تعارفات زیاد قضیه را به او گفت. مرد کاسب هم که کمرو بود پذیرفت و ششصد دینار دارایی خود را به امیر داد تا پس از چهار ماه هفتصد دینار از او دریافت کند.
چهار ماه گذشت و وعده امیر سر رسید. مرد کاسب منتظر بود تا خود امیر او را پیش خود بخواند ولی خبری از او نشد و ده روز گذشت. مرد کاسب برای دیدار با امیر پیش او رفت ولی ...
حق و ناحق در اصل داستانی کوتاه از سیاست نامه خواجه نظام الملک است که مهدی آذریزدی، نویسنده کودک و نوجوان، آن را بازنگاری کرده است.
من به این کتاب از یک تا ده نمره ی 7 را می دهم.
✰✰✰✰✰✰✰✰✰✰
مهدی آذریزدی، نویسنده کتاب حق و ناحق
برای مشاهده سایر کتاب های این نویسنده، اینجا کلیک کنید.
- ۵ نظر
- ۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۸:۳۸
- ۱۲۴۳ نمایش