معرفی کتاب: جانستان کابلستان
هر بار وقتی از سفری به ایران بر می گردم، دوست دارم سر فروبیافکنم و بر خاک سرزمینم بوسه ای بیافشانم. این اولین بار بود که چنین حسی نداشتم. برعکس، پاره ای از تنم را جا گذاشته بودم پشت خطوط مرزی، خطوط بی راه و بی روح مرزی. خطوط «مِید این بریطانیای کبیر»! پاره ای از نگاه من، مانده بود در نگاه دختر هشت ماهه... بلاکش هندوکش...
جانستان کابلستان دهمین اثر رضا امیرخانی است. امیرخانی در مهرماه 1388 زمانی که با همسر و فرزندش به مشهد سفر کرده بود، به یکباره تصمیم می گیرد سفری به کشور همسایه نیز داشته باشد. نویسنده در جانستان کابلستان سفر کوتاه اما پرماجرایش به افغانستان را روایت می کند. پرسه در خاک همسایه فرصتی است برای نگاه کردن دوباره به ایران، اتفاقات تازه و آینده ی پیش رو.
امیرخانی در این سفر به شهرهای مختلفی همچون هرات، مزار شریف، بلخ و کابل می رود و در میان روایت های جذابش از رویدادهای سفر، خواننده را با فرهنگ و سنت مردمان خونگرم و جوانمرد افغان آشنا می کند. نویسنده در طول داستان جسته گریخته وارد بحث ها و مسائل تاریخی، اجتماعی و سیاسی هم می شود و در بعضی قسمت ها انتقاداتی رو بیان می کند. البته در برخی موارد نویسنده بیش از حد به این بحث ها می پردازد و شیرینیِ روایت سفر را از بین می برد.
کتاب در بسیاری لحظات بانمک و طنزآمیز است؛ اما در برخی قسمت ها که از درد و رنج و مشکلات فراوان مردم افغان سخن می گوید، غمگین می شود. زمانی که نویسنده از سفر به مناطق خطرناک افغانستان (مثل مزار شریف) روایت می کند، ترس و دلهره و هیجان هم به داستان افزوده می شود. جانستان کابلستان برای من سفرنامهی جالب و دلنشینی بود و به شما هم پیشنهاد می کنم مطالعهی این کتاب زیبا رو از خودتون دریغ نکنید! :)
نمره ی من به این کتاب:
✰✰✰✰✰✰✰✰✰✰
رضا امیرخانی
*************************************************
- ۱ نظر
- ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۱۱
- ۶۴۵ نمایش