معرفی کتاب: سه تار + لینک دانلود
سه تار، مجموعه ای از 13 داستان کوتاه به قلم جلال آل احمد، نویسنده معاصر ایرانی است.
داستان های این کتاب عبارت اند از: سه تار، بچه مردم، وسواس، لاک صورتی، وداع، زندگی که گریخت، آفتاب لب بام، گناه، نزدیک مرزون آباد، دهن کجی، آرزوی قدرت، اختلاف حساب و الگمارک و المکوس
سه تار: داستان سه تار، داستان جوانی است که عاشق ساز زدن و آواز خواندن است و با نواختن سه تار در مجالس عروسی و جشن های گوناگون، خرج زندگی اش را در می آورد. او هیچگاه برای خودش ساز نداشته است و همیشه با ساز دیگران نواخته است. او بالأخره پس از سال ها و با هزار بدبختی پول خود را جمع کرده و توانسته به آرزویش برسد و برای خود سه تاری نو بخرد. جوانک بسیار شاد است و آرزوهای زیادی در سر می پروراند؛ ولی افسوس که شادمانی او دوام زیادی ندارد ...
بچه مردم: خوب من چه می توانستم بکنم؟ شوهرم حاضر نبود مرا با بچه نگه دارد. بچه که مال خودش نبود. مال شوهر قبلی ام بود، که طلاقم داده بود و حاضر هم نشده بود بچه را بگیرد. اگر کس دیگری جای من بود، چه می کرد؟ خوب من هم می بایست زندگی می کردم. اگر این شوهرم هم طلاقم می داد، چه می کردم؟ ناچار بودم بچه را یک جوری سر به نیست کنم. یک زنِ چشم و گوش بسته، مثل من، غیر از این چیز دیگری به فکرش نمی رسید ...
الگمارک و المکوس: اولین بار بود که تنها سفر می کردم. در پاسگاه مرز زیاد معطلم نکردند. تذکره ام را بازرسی کردند، ورقه ی آبله کوبی ام را که همان روز صبح در خرمشهر گرفته بودم، دیدند و اجازه ی ورود دادند. سپس برای اولین بار روی آب در قایقی نشستم و پس از مدتی روی ساحل بصره قدم گذاشتم. به محض پیاده شدن از قایق، صدایی بچگانه توجه مرا جلب کرد: «آقا! جیگاره (سیگار) نمی خواهین؟» ابتدا گمان کردم این پسرک ژنده پوش هم مثل دیگران جیب کوچک و پاره پاره شلوار کوتاهش را برای لخت کردن من آماده می کند. ولی نگاه مضطرب و فارسی شیرینش مرا از اشتباه درآورد. با او آرام و بامحبت رفتار کردم. زمانی که در گمرک به مشکل برخوردم، این پسرک با آشنایی که در بازار صراف ها داشت به من کمک بسیاری کرد. من به این پسرک مهربان که در غربت و تنهایی بصره به دادم رسیده بود، وعده دادم او را همراه خود به ایران خواهم برد و با این سخن درخشش و امید را در چشمش دیدم. ولی با اتفاقاتی که در ادامه افتاد ...
سه تار، مجموعه سیزده داستان کوتاه است که توسط جلال آل احمد، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم معاصر در سال 1327 نوشته شده. جلال آل احمد علاوه بر نگاشتن رمان محبوب مدیر مدرسه و آثار دیگری همچون زن زیادی و غرب زدگی، رمان های مشهوری همچون بیگانه (اثر آلبر کامو) و قمارباز (اثر داستایفسکی) را نیز ترجمه کرده است. همسر او، سیمین دانشور، از دیگر نویسندگان مشهور ایرانی و نویسنده رمان محبوب سووشون است.
این کتاب همانطور که گفته شد مجموعه سیزده داستان کوتاه است. به نظرم در کل مجموعه داستان معمولی ای بود. بعضی داستان ها مانند سه تار، بچه مردم، زندگی که گریخت و گناه رو دوست داشتم و به نظرم بهترین داستانش الگمارک و المکوس بود. ولی برخی داستان های دیگر مثل وسواس، وداع، نزدیک مرزون آباد و لاک صورتی رو اصلاً نپسندیدم و برام جالب نبودند.
در بیشتر داستان ها، فضاسازی ها و توصیفات بسیاری دیده می شود. این فضاسازی ها در برخی داستان ها مثل آفتاب لب بام و زندگی که گریخت برام جذاب بودند و من رو کاملاً وارد فضای داستان می کردند؛ ولی در برخی دیگر ریتم کسل کننده ای به داستان اصلی می دادند.
بسیاری داستان های این مجموعه مانند سه تار، وسواس و آفتاب لب بام تعصبات و اعتقادات کورکورانه و جاهلانه ی دینی رو مورد انتقاد قرار داده و صحنه تاریکی از آنها برای خواننده به نمایش گذاشته است.
نمره ی من به این کتاب:
✰✰✰✰✰✰✰✰✰✰
جلال آل احمد
**************************************************
- ۱ نظر
- ۱۴ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۵۶
- ۷۱۰ نمایش